نظریه های یادگیری- شرطیسازی عامل- بخش دوم
از آنجا که پژوهش اصلی دربارهی شرطیسازی عامل از حیوانات استفاده میکرد، باید بپرسیم که آیا شرطیسازی عامل نیز یادگیری در انسانها و به ویژه در دانشپذیران کلاس قابلاستفاده است یا خیر. در این نقطه به نظر میرسد که جواب به طرز واضحی «بله» است. نمونههای کلاسی بیشماری از پیامدهایی وجود دارد که رفتار دانشپذیران را به شیوههایی تحت تاثیر قرار میدهد که مشابه با شرطیسازی عامل است، اگرچه این فرآیند قطعا برای تمام اَشکال یادگیری دانشپذیران جواب نمیدهد.
واسطهی شرطیسازی عامل به هیچ پایهی خاص، زمینهی موضوعی یا سبک تدریسی محدود نمیشود، بلکه به طور ذاتی در هر کلاس قابلتصوری اتفاق میافتد. معلمان تنها افراد کنترلکننده تقویت نیستند. گاهی اوقات تقویت به واسطهی خود فعالیت یا همکلاسیان کنترل میشود. نمونههای متعددی از شرطیسازی عامل اغلب در یک زمان اتفاق میافتد.
چون شرطیسازی عامل بهشکلی گسترده روی میدهد، اثرات آن بر انگیزه کمی پیچیده است. شرطیسازی عامل میتواند انگیزهی ذاتی را تا حدی بالا ببرد که تقویت برای فعالیت، خود فعالیت باشد. برای مثال، وقتی دانشپذیری کتابی را صرفاً برای لذت و سرگرمی میخواند، با خواندن خود تقویت میشود و میتوانیم بگوییم که خواندنش «ذاتا انگیزه گرفته» است. با این حال، شرطیسازی عامل اغلب اوقات انگیزهی ذاتی و بیرونی را همزمان تحریک میکند.
در هر نمونه، منطقی است فرض کنیم که دانشپذیر تا حدودی انگیزهی ذاتی داشت، حتی وقتی پاداش خارج از دانشپذیر نیز به دست آمد. دلیل این امر آن بود که بخشی از آنچه رفتار آنها را تقویت میکرد، خود رفتار بود- چه مورد شکلک درآوردن، یک مایل دویدن، یا شرکت در بحث باشد. در عین حال، توجه داشته باشید که هر دانشپذیر احتمالا انگیزهی بیرونی نیز داشت، به این معنی که بخش دیگری از تقویت، حاصل پیامدها یا تجربیات بود نه بخش ذاتی فعالیت یا خود رفتار. پسری که شکلک درمیآورد، نه تنها با لذت شکلک درآوردن، بلکه با قهقههی همکلاسیها تقویت شد.
بیشتر بخوانید:
نظریههای اصلی و مدلهای یادگیری-بخش سوم
دانشپذیر دومیدانی نه تنها با لذت بردن از خود دویدن، بلکه با درک پیشرفت زمان و سرعت خود تقویت شد. حتی یک جا نشستن کودک معمولا بیقرار برای مدت پنج دقیقه نیز ممکن است تا حدودی با این تجربهی کوتاه فعالیت متمرکز غیرمعمول تقویت شده باشد، حتی اگر توسط تعریف دستیار معلم نیز تقویت شده باشد.
توجه داشته باشید که بخش بیرونی تقویت گاهی میتواند راحتتر از قسمت ذاتی که طبق تعریف، گاهی اوقات تنها ممکن است درون فرد تجربه شود و به صورت بیرونی نمایش داده نمیشود، مشاهده یا فهمیده شود.
این واقعیت دومی ممکن است گاهی باعث بروز این تصور شود که شرطیسازی عامل در حقیقت فقط «رشوه دادن مستتر» است، و فقط تقویت خارجی بر رفتار دانشپذیران تاثیر میگذارد. درست است که تقویت خارجی گاهی ممکن است ماهیت یا قدرت تقویت داخلی (یا ذاتی) را تغییر دهد، اما اینطور نیست که بگوییم تقویت ذاتی را از بین میبرد یا جایگزین میکند.
مفاهیم کلیدی در مورد شرطیسازی عامل: شرطیسازی عامل با چند ایدهی اضافی پیچیدهتر اما واقعگرایانهتر شده است. این ایدهها میتوانند گیجکننده باشند زیرا اسامی دارند که عادی به نظر میرسند اما در چارچوب نظریهی عامل معانی خاصی دارند. از جمله مفاهیم مهم برای درک عبارتند از:
-
انقراض
-
تعمیم
-
تمیز دادن
-
برنامهی تقویت
-
نشانهها
انقراض به ناپدید شدن رفتار عامل به دلیل عدم تقویت اشاره دارد. دانشپذیری که دیگر ستاره طلایی نمیگیرد یا برای خواندن فراوان کتابهای کتابخانه کسی از او تعریف نمیکند، مثلا ممکن است رفتار کتابخوانی را فرونشاند (یعنی کاهش دهد یا متوقف کند). دانشپذیری که برای لودگی در کلاس تقویت میشد، ممکن است وقتی که همکلاسیها دیگر به مسخرهبازیهایش توجهی نکنند، مسخرهبازی را متوقف کند.
تعمیم به شرطیسازی تصادفی رفتارهای شبیه به عامل اصلی اشاره دارد. اگر دانشپذیری به خاطر خواندن کتابهای کتابخانه ستارهی طلایی میگیرد، ممکن است ببینیم مطالب دیگر را نیز میخواند- روزنامهها، مطالب کمدی، و غیره- حتی اگر فعالیت بهطور مستقیم تقویت نشود. «گسترش» رفتار جدید به رفتارهای مشابه، تعمیم نامیده میشود. تعمیم بیشتر شبیه مفهوم انتقال است که در اوایل این فصل مورد بحث قرار گرفت، از این نظر که به گسترش یادگیری پیشین به موقعیتها یا زمینههای جدید مربوط است. بااینحال، از منظر شرطیسازی عامل، آنچه گسترش یافته (یا «انتقال» یا تعمیم یافته)، رفتار است نه دانش و مهارت.
تمیز دادن به معنی یادگیری است، نه تعمیم ندادن. در شرطیسازی عامل، آنچه بیش از حد تعمیم داده نمیشود (یعنی آنچه که تمیز داده میشود)، رفتار عامل است. اگر من دانشپذیری هستم که به خاطر مشارکت در بحثها از من تعریف شده است (تقویت شده)، باید یاد بگیرم تمیز دهم که چه زمانی باید مشارکت کلامی بکنم و چه زمانی مشارکت کلامی نکنم- مثل وقتی که همکلاسیها یا معلم مشغول انجام وظایف دیگری هستند. یادگیری تمیز دادن معمولا از اثرات ترکیبی تقویت رفتار هدف و انقراض رفتارهای تعمیم داده شده ناشی میشود.
برای مثال در یک کلاس، معلم ممکن است دانشپذیری را به خاطر صحبت در طول بحث ستایش کند، اما او را به خاطر اظهارنظرهای بسیار مشابه خارج از نوبت نادیده بگیرد. در شرطیسازی عامل، برنامهی تقویت به الگو یا فراوانی اشاره دارد که تقویت به واسطهی آن با عامل مرتبط است.
روانشناسان رفتاری برنامههای تقویت را بهصورت گسترده مطالعه کردهاند و تعدادی از اثرات جالب برنامههای مختلف را دریافتند. با این حال، مهمترین یافته برای معلمان ممکن است این باشد: برنامههای جزئی یا متناوب تقویت بهطور کلی باعث میشود تا یادگیری بیشتر طول بکشد، اما درعینحال باعث میشود ماندگاری یادگیری نیز بیشتر شود. این اصل دوگانه برای معلمان اهمیت دارد زیرا بسیاری از تقویتهایی که انجام میدهیم جزئی یا متناوب است.
به طور معمول، اگر تدریس کنم، به عنوان مثال میتوانم دانشپذیری را بارها تحسین کنم، اما به ناچار اوقاتی هم هست که نمیتوانم چنین کنم، چون حواسم به دانشپذیر دیگری است. برای معلمانی که هم نگران انگیزه دادن به دانشپذیران و هم به حداقل رساندن رفتارهای نامناسب هستند، این موضوع هم خوب است و هم بد.
خبر خوب این است که منافع تشویق رفتار سازندهی دانشپذیران ماندگارتر است، چون اگر نتوانم هر باری که رفتار سازنده روی میدهد از آنها حمایت کنم، آنها رفتارهای سازندهی خود را بلافاصله از بین نمیبرند. خبر بد این است که فروکش کردن رفتارهای منفی دانشپذیران نیز ممکن است بیشتر طول بکشد زیرا رفتارهای منفی نیز ممکن است از طریق تقویت جزئی توسعه یافته باشد.
در نهایت، روانشناسان رفتاری به بررسی اثرات نشانهها پرداختهاند. در شرطیسازی عامل، نشانه محرکی است که درست قبل از رفتار عامل اتفاق میافتد و نشان میدهد که انجام رفتار ممکن است به تقویت منجر شود. در آزمایشهای اولیهی شرطیسازی، موشهای اسکینر گاهی اوقات از بود و نبود چراغ الکتریکی کوچک در قفسشان متوجه موضوعی میشدند. تقویت با فشار دادن یک اهرم آن هم تنها زمانی که چراغ روشن بود، همراه بود. در کلاسها، معلم گاهی نشانههای عمدی ارائه میدهد و گاهی تنها روشهای مشخص کلاس این نشانهها را ارائه میدهد.
برای مثال، صدا کردن دانشپذیر برای صحبت میتواند نشانهای باشد که اگر دانشپذیر در آن لحظه چیزی بگوید، ممکن است با ستایش یا تأیید تقویت شود. اما اگر این نشانه رخ ندهد– اگر دانشپذیر صدا زده نشود– صحبت ممکن است پاداش داده نشود. به گفتهی غیررفتارگرایان، نشانهها به دانشپذیر یاد میدهد که چه زمانی صحبت کردن قابل قبول است و چه زمانی نیست.
منبع مقاله:
courses.lumenlearning
ترجمه:
موسسه معنا
با دوستانتان به اشتراک بگذارید: