نقش دوره MBA در شبکهسازی
همه ما از نقش حیاتی شبکههای اجتماعی در پیشرفت حرفهای آگاه هستیم. همچنین میدانیم که احتمال رسیدن مردان به پستهای رهبری بالاتر است. حال باید پرسید آیا تفاوتی بین شبکههای رهبران مردان و زنان موفق وجود دارد؟
تحقیقات اخیر نویسنده مقاله به همراه همکارانش، یانگ یانگ و نیتش شاولاس، حاکی از وجود تفاوت است. ما در مطالعه خود به بررسی این موضوع پرداختیم که چه شبکههایی به دختران و پسرانی که به تازگی MBA گرفتهاند در رسیدن به پستهای مدیریتی ارشد اجرایی کمک میکنند.
دریافتیم که مردان نه از اندازه شبکه بلکه از بودن در مرکز اصلی شبکه دانشجویان MBA-یا متصل به چندین مرکز، یا افرادی که در گروه های متعدد دانشجویی حضور دارند- سود میبرند.
زنان از لحاظ کاریابی پس از گرفتن مدرک MBA از بودن در مرکز شبکه نیز بهره مند شدند؛ اما برای دستیابی به موقعیتهای اجرایی با بالاترین سطح اختیار و حقوق باید در عین داشتن معیارهای مشابه با مردان، از جمله تحصیل و تجربه کاری، یک محفل ارتباطات زنانه نزدیک داشته باشند.
چرا تفاوت؟
در مرکز بودن، دسترسی سریع به اطلاعات مختلف بازار کار را برای دانشجویان دختر و پسر فراهم می کند – مانند کارفرمایان، حقوق و دستمزد در شرکتهای مختلف، مدت زمان مورد نیاز برای ارتقا، چگونگی ارتقای رزومه- اطلاعاتی عمومی که در بین دانشجویان کلاس پراکنده هستند. در مرکز بودن باعث میشود این اطلاعات پراکنده به راحتی در دسترس باشد.
با این حال، به دلیل اینکه زنانی که در پی موقعیت رهبری اجرایی هستند اغلب با موانع فرهنگی و سیاسی مواجه هستند که مردان معمولا آن را تجربه نمیکنند، این زنان از یک محفل ارتباطی زنانه نزدیک بهره میبرند که میتواند اطلاعات خصوصی در مورد چیزهایی مانند نگرش سازمان نسبت به رهبران زن به اشتراک بگذارند که به تقویت جستجوی شغلی، مصاحبه و راهبردهای مذاکره در زنان کمک میکند. در حالی که مردان نیز در شبکههای خود دارای محافل داخلی بودند – تماسهایی که بیشتر از همه با آنها ارتباط داشتند – دریافتیم که ترکیب جنسیتی حلقههای مردان به کاریابی بستگی ندارد.
بیشتر بخوانید:
کدام مناسبتر است؟MBA یا DBA
قدرت کاریابی مستقیم
شانس گرفتن پستهای اجرایی بلافاصله پس از فارغالتحصیلی برای مردان و زنان یکسان است. به ویژه زنان پیشرو، میتوانند از این مسیر برای کنار آمدن با چالشهای دیرگاه بازار کار، از جمله کلیشه و تبعیض استفاده کنند، چالشهایی که منجر به کاهش حقوق و دستمزد، فرصتهای کمتر پیشرفت و نرخ بالای ترک بازار کار می شوند.
اما در رابطه با ارتباط بین فارغالتحصیل و یافتن کار در این جایگاههای شغلی اطلاعاتی اندکی موجود است. هدف ما شناسایی این موضوع بود که آیا شبکه فرد دارای MBA امکان یافتن فرصتهای مناسب ، که سکویی برای موفقیت حرفهای بعدی خواهد بود را برای وی فراهم میآورد یا خیر.
برای پیوند ویژگیهای شبکههای اجتماعی در مدرسه به موفقیت شغلی، ما ۴،۵ میلیون ایمیل متقابل ناشناس در بین زیر مجموعهای از ۷۲۸ فارغ التحصیل MBA ( %74.5 مردان، %۲۵،۵ زنان) در سال تحصیلی ۲۰۰۶-۲۰۰۷ در یک مدرسه عالی کسب و کار ایالات متحده را تحلیل کردیم. موفقیتهای کاریابی با سطح اختیارات و حقوق هر فارغالتحصیل پس از مدرسه سنجیده شد.
مردان نیازمند مرکزیت هستند
دریافتیم که شبکههای اجتماعی دانشجویان دختر و پسر MBA، کاریابی پس از فارغ التحصیلی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. پسرانی که بیشترین اهمیت را در شبکه دانشجویان داشتند (۲۵% بالا)، در بازار کار عملکرد بهتری داشتند و مشاغل دارای اختیارات و حقوق بالاتر (۱٫۵ برابر بیشتر) در مقایسه با همتایان خود با کمترین میزان مرکزیت (۲۵% پایین) حفظ میکردند. مرکزیت بالا حتی پس از کنترل ویژگیهای فردی، مانند معدل دوره کارشناسی، نمرات آزمون، اجتماعی بودن، کشور مبدا و تجربه کار، باعث موفقیت در کار آنها بود. چرا؟ مرکزیت با دسترسی به اطلاعات بازار کار ارتباط مثبت دارد.
مردان نیازمند مرکزیت هستند
دریافتیم که شبکههای اجتماعی دانشجویان دختر و پسر MBA ، کاریابی پس از فارغ التحصیلی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. پسرانی که بیشترین اهمیت را در شبکه دانشجویان داشتند (۲۵% بالا)، در بازار کار عملکرد بهتری داشتند و مشاغل دارای اختیارات و حقوق بالاتر (۱٫۵ برابر بیشتر) در مقایسه با همتایان خود با کمترین میزان مرکزیت (۲۵% پایین) حفظ می کردند. مرکزیت بالا حتی پس از کنترل ویژگیهای فردی، مانند معدل دوره کارشناسی، نمرات آزمون، اجتماعی بودن، کشور مبدا و تجربه کار، باعث موفقیت در کار آنها بود. چرا؟ مرکزیت با دسترسی به اطلاعات بازار کار ارتباط مثبت دارد.
زنان به شبکههای دوگانه نیاز دارند
نتایج ما نشان میدهد که زنان موفق مانند مردان موفق دارای مرکزیت بالایی هستند ، اما تفاوت آنها در حفظ حلقههای نزدیک مخاطبان زن است. اگر چه نمیتوانیم محتوای پیامهای ایمیل را بررسی کنیم، معتقدیم که این محافل زنانه به احتمال زیاد اطلاعات خصوصی مهمی را در مورد فرصتهای شغلی و چالشهای آن ارائه میدهند.
این اطلاعات خصوصی ممکن است اطلاعاتی از قبیل اینکه آیا شرکت دارای فرصتهای پیشرفت بالا برای مردان و زنان است یا اینکه آیا مصاحبهکننده ممکن است درباره برنامههای فرد برای شروع زندگی مشترک بپرسد و بهترین راه پاسخ به آن سوال باشد.
زنانی که در زمره ۲۵ درصد بالا بودند و حلقه زنانه ۱ تا ۳ عضوی داشتند، پستهای رهبری را به خود اختصاص دادند که ۲٫۵ برابر از قدرت و حقوق بالاتری در مقایسه با همتایان زن فاقد این ترکیب برخوردار بود. در حالی که زنان دارای شبکههایی شبیه به مردان موفق (به عنوان مثال، مرکزیت، اما نه حلقه درونی زنان)، پستهای رهبری را در اختیار گرفتند که از نظر اختیارات و حقوق در ردههای پایین بودند.
موفقیت زنان همچنین به نوع خاص حلقه درونی بستگی دارد. بهترین محافل برای زنان، آنهایی بودند که زنان در عین نزدیکی به یکدیگر، ارتباطات کمتری داشتند. به عنوان مثال، اگر جین یک دانشجوی سال دوم MBA است که حلقه او شامل همکلاسیهایش مری، سیندی و رشما است، اما این سه زن هر کدام دارای شبکههایی با حداقل همپوشانی مخاطب هستند، جین نه تنها از محفل سه نفره همکلاسهای خود بلکه همچنین تماسهای غیر همپوشان خود بهره می برد.
جالب توجه است، ما دریافتیم که ترکیب جنسیتی شبکههای مردانه برای کاریابی مهم نیست. این الگو به احتمال زیاد به این دلیل رخ میدهد که مردان به آن نوع اطلاعات خصوصی مرتبط با جنسیت همانند زنان نیازی ندارند، اطلاعاتی که زنان در حرفه های مردانه بدان نیاز دارند. با وجود ادراکهای مداوم از باشگاههای دانش اموزان پسر قدیمی در محیطهای کار، در مطالعه ما در مورد شبکههای تحصیلات تکمیلی، شواهدی از آن یافت نشد.
شبکه دقیق تر، نه سخت تر
یافتههای ما نشان میدهد که زنان میتوانند از یک رویکرد راهبردی برای شبکهسازی بهرهمند شوند.
ابتدا کیفیت شبکه خود افزایش دهید. به یاد داشته باشید: مرکزیت، در اینجا، کمتر به این مربوط میشود که چند نفر را میشناسید بلکه به اینکه آنها چه کسانی هستند مرتبط است.
شناسایی و ارتباط با افرادی که به چندین شبکه متصل هستند یک استراتژی کلیدی است.
ایده استقبال از تصادفی بودن نیز این تصورات را در بر می گیرد. هرچه بیشتر با افراد همفکر یا با تجربه برخورد کنید، احتمال تنوع بخشی به شبکه و محفل نزدیکتان کاهش می یابد.
از آنجایی که در هنگام شبکهسازی هدفگذاری فعال داریم، در معرض محدود کردن هدفگیری به افرادی شبیه به خودمان هستیم.
با امتحان کردن انتخاب تصادفی این الگو را بشکنید. به عنوان مثال دریافتیم که دسته بندی تصادفی دانش آموزان مدرسه کسب و کار در بخشهای مختلف، احتمال این را افزایش میدهد که دانش آموزان دختر با افرادی دارای تجربه و اهداف بالاتر از خود آشنا شوند و دانش و ارتباطات خود در شیوههای تقویت حرفهای گسترش دهند. تصادفی بودن فرآیند شبکه را دموکراتیزه و در نهایت آن را افزایش میدهد.
در نهایت، مراقب محفل داخلی بسته باشید. هنگامی که محفل شما بیش از حد نزدیک باشد – افراد درون آن مشابه بوده و ارتباطات مشابهی دارند – هر چند میتواند امنیت اجتماعی به همراه داشته باشد اما قادر به ایجاد بینش و فرصتهای کلیدی نیست. به عنوان مثال، در بسیاری از موارد، گروههای وابسته به محل کار یا صنایع، تبدیل به ساختار بسته میشوند. حضور در این گروهها اشتباه نیست، اما سعی کنید آن را با دیگر گروههایی که تجربه و ارتباطات متنوعی دارند، تکمیل کنید.
کارفرمایان نیز میتوانند به ایجاد گروههای گوناگون و کوچک در راستای ترویج توسعه زنان بپردازند. برای مثال، به جای ایجاد یک گروه همگرا از برنامهنویسان زن، یک گروه جداگانه با اعضای بخشهای مختلف سازمان را تشکیل دهید که شانس ایجاد ارتباطهای غیر منتظره را افزایش میدهد و به افراد اطلاعات و حمایتهای بهتری میدهد.
دورههای مرتبط:
شرکت در همایش رایگان MBA
مطالعه ما نشان میدهد که زنان برای یافتن فرصتهای حرفهای با چالش بیشتری در شبکهسازی روبرو هستند – آنها بیش از مردان باید شبکههای گسترده و محافل اطلاعاتی محتاطانه را برای به دست آوردن بهترین موقعیتها حفظ کنند. خبر خوب این است که با در نظر گرفتن یک رویکرد هوشمندانه، زنان میتوانند گزینههای پیشرفت معنی داری پیدا کرده و در عین حال به همسالان و همکاران جوان خود نیز برای انجام همین کار کمک کنند.
منبع مقاله:
hbr
ترجمه:
موسسه معنا
با دوستانتان به اشتراک بگذارید: