حل مسئله ۱۰۱
کتابی ساده برای افراد هوشمند
کن واتانابه سال ۲۰۰۹
همه ما در زندگی روزانه با مسائلی روبهرو میشویم که باید برای حل آنها تصمیم بگیریم. حل مسئله استعداد نیست بلکه یک مهارت است و میتواند در اثر تمرین به یک عادت تبدیل شود. کسانیکه میخواهند توانایی خود را در حل مسائل کوچک و بزرگ افزایش دهند اعم از دانشآموزان، بزرگسالان، صاحبان مشاغل، والدین و مدیران میتوانند از دستورالعمل عملی و ابزارهای پیشنهادیِ کن واتانابه بهرهمند شود.
گام اول در تبدیل شما به یک «مسئله-حل-کن» اجتناب از شخصیتهای زیر است که هر کدام مانعی در حل مسئلهاند:
خانم آه: آه من هرگز نمیتوانم این مسئله را حل کنم، من با استعداد نیستم.
آقای منتقد: من همه چیز را بهتر از همهمیدانم. میگویم چه ایده احمقانهای دارید و کافی است اشتباه کنید بهسرعت خواهم گفت من که گفته بودم!
خانم ایدهآلیست: من یک فرد ایدهآلگرا هستم درنتیجه برنامههایم هیچوقت آنقدر ایدهآل نیستند که اجرا شوند.
آقای اهل عمل: مادرزاد مسئله-حل-کن به دنیا آمدهام و سریع وارد عمل میشوم. فکرکردن باعث تاخیر است، بزن بریم اجرا کنیم.
گام دوم، استفاده از فرمول حل مسئله است که چهار بخش دارد ولی قبل از آن باید مشکلات بزرگ را به مشکلات کوچکتر تقسیم و مراحل ذیر را روی آن پیاده کرد:
۱ – درک صحیح مسئله
۲- کشف ریشه آن
۳- انتخاب و تدوین برنامه عملی
۴- اجرا و نظارت و درصورت لزوم اصلاح
1_ درک صحیح مسئله: هسته اصلی مشکل را پیدا کنید. مثلاً مسئله عدم یادگیری درس ریاضی برای یک دانشآموز در نگاه اول مسئله بزرگی به نظر میرسد ولی با کمی دقت ممکن است متوجه شوید که مشکل او فقط حفظ جدول ضرب است نه بهصورت کلی درس ریاضی.
2-کشف ریشه مسئله: استفاده از درخت «بله/خیر» به شما در کشف ریشه اصلی مسئله کمک خواهد کرد. برای استفاده از این ابزار باید با واژه “آیا” در کشف ریشه مسئله سوال طرح کنید تا به پاسخی برسید که احتمالاً ریشه مسئله شماست،. آیا در کلاس درس به معلم خود گوش دادهام؟ بله. آیا در خانه اقدام به تکرار و حفظ جدول ضرب کردهام؟ خیر پس احتمالاً ریشه مشکل عدم تمرین در منزل است. مانند دکتری که قبل از دیدن جوابهای آزمایش و معاینه شما یعنی ریشهیابی بیماری اقدام به نوشتن نسخه نخواهد کرد، ما هم نباید قبل از کشف ریشه مسئله وارد فاز برنامهریزی و اجرا شویم.
بعد از کشف و نتیجهگیری علت و یا علل اصلی، به فرضیه میرسید که میتوانید با ابزار «هرم فرضیه» قبل از واردشدن به فاز عملیاتی صحت آن را بیازمایید. هرم فرضیه به دو صورت ترکیبی یا استدلالی کار میکند در هر دو صورت فرضیه در راس هرم قرار میگیرد و سپس به جمعآوری اطلاعات در خصوص اثبات فرضیه اقدام میکنیمکه هدف آن تایید یا رد فرضیه مبتنی بر اطلاعات جمعآوری شده است. در هرم ترکیبی باید گروهی از استدلالهایی را که فرضیه حاصل ترکیب آنهاست، لایه به لایه در زیر فرضیه قرار داد که در این حالت اگر در لایهای اطلاعات اشتباه باشد کل فرضیه همچنان پابرجاست. مثلاً «مدرسه جای تفریح است»، فرضیه ماست که ترکیبی از دیدن همسالان، زنگ ورزش و زنگ تفریح است و در کل هرم ایجاد شده باید منطقی به نظر برسد.
در هرم استدلالی، «ماهی سالمون خوب شنا میکند»، مثالی از فرضیه است. هرم باید با لایههایی که موید این فرضیهاند،پرشود مانند:«سالمون ماهی است»، «ماهیها خوب شنا میکنند»،… که در این حالت یک لایه اشتباه موید اشتباهبودن کل فرضیه خواهد بود چراکه هر لایه به استدلال بر لایه قبلی متکی است. فرضیهای که از این آزمون بیرون بیاد و منطقی باشد به مرحله تدوین برنامه راه پیدا میکند.
3-تدوین برنامه عملی: برنامه حل مسئله شما باید مشخص با اهداف روشن باشد. اهداف خود را در سه مرحله تدوین کنید: ۱) هدف نهایی را انتخاب کنید، فراموش نکنید که باید مشکل خود را بهصورت درختی به زیرشاخههایش بشکافید یعنی میتوانید اهداف بزرگی را به عنوان بالاترین شاخه درخت و اهداف کوچکتر را زیر شاخه آن قرار دهید و سپس باز برای زیرشاخهها زیرشاخه تعریف کنید. دقت کنید زیر شاخهها نباید همپوشانی داشته باشند. ۲) فاصله بین یکی از اهداف انتخابی و موقعیت کنونی خود را مشخص کنید و ۳) تعدادی فرضیه برای پرکردن این فاصله طراحی کنید.
سپس ابزار «نکات مثبت و منفی» به کمک شما میآید. حل مسئله غالباً شامل تجزیه و تحلیل گزینههای مختلف برای انتخاب بهترین گزینه است.
این ابزار با فرمول چهار بخشی زیر به افکار شما نظم میدهد:
بخش اول) تمام گزینههای ممکن را فهرست کنید، در این گام از مشورتکردن غافل نشوید.
بخش دوم) مزایا و معایب هر گزینه را بنویسید.
بخش سوم) باید به مزایا و معایب وزن جذابیت داده شود به این معنی که هر یک از مزایا و معایب را از بسیار جذاب، نسبتاً جذاب، کمی جذاب، کمی غیر جذاب، نسبتاً غیرجذاب و بسیار غیر جذاب به ترتیب از شماره شش تا یک امتیاز دهید.
بخش چهارم) بهترین گزینه که بیشترین امتیاز را دارد انتخاب کنید. (امتیازدهی را میتوانید تنها به انتخاب بین گزینههای پیچیده اختصاص دهید.)
وقتی برنامهای انتخاب شد عادت کنید به سه سوال برای آن پاسخ دهید: با این برنامه دقیقاً به چه هدفی میخوام برسم؟ چه زمانی می خواهم به هدفم دست یابم؟ چه شرایط خاصی را در این خصوص دارم؟ این مطلب شاید بدیهی بهنظر برسد که شما باید اهداف کوچک و قابل دستیابیِ سریعتر مثلاً یکروزه را انتخاب کنید اما جالب است بدانید بیشتر افراد پیچیدهترین و مبهمترین اقدامات را در ابتدا انتخاب میکنند.
حل مسئله نیاز به آمادهسازی دقیق دارد. یک فیلسوف رومی بسیار زیبا گفته است که «خوششانسی از ملاقات فرصت با آمادگی حاصل میشود.» با این حساب همیشه آماده باشید که اگر فرصتی دست داد، اقدام کنید.
4- اجرای برنامه و درصورت نیاز اصلاح آن: وقتی یک برنامه عملی خاص برای رسیدن به هدف خود دارید، ایجاد برنامه زمانبندی شده مخصوص، برای اجرای آن را فراموش نکنید. تا زمانی که وارد عمل نشوید، هیچ بازخوردی دریافت نخواهید کرد و تا زمانی که بازخورد دریافت نکنید توانایی حل مسئله در شما رشد نخواهد کرد تنها به یاد داشته باشید تا زمانی که مسئله حل نشده است، متوقف نشوید.
شش قانون زیر برای حل همه مشکلات به شما یاری خواهند کرد:
۱- انرژی خود با نگرانبودن هدر ندهید، در عوض بر اقداماتی که می توانید انجام دهید متمرکز شوید و قدمی هر چند کوچک به سمت حل مسئله خود بردارید.
2- دیدگاههای تازه مفیدتند. مشورت بگیرید و از ایدههای دیگران برای خلق فرضیههای متنوع بهرهمند شوید.
۳- فکر و قضاوت خود را زیر سوال ببرید یعنی پیشتصورات خود را بشناسید و کنار بگذارید. هر نتیجهگیری را با دقت مورد بررسی مجدد قرار دهید و از خود بپرسید آیا نکات مثبت واقعاً مثبت و نکات منفی واقعاً منفی هستند.
۴- بهترین روش حل مسئله را با بهکاربردن ابزار امتیاز دهی نکات مثبت و منفی انتخاب کنید.
۵- از خود بپرسید «آیا ارزیابی من صحیح است؟» – تجزیه و تحلیل خود را بر اطلاعات قطعی بنا کنید.
۶- تمام گزینههای خود را در نظر بگیرید -ممکن است بتوانید گزینههای جذابتری ایجاد کنید، پس از انجام آن دریغ نکنید.
با توانایی حل مسئله حتی میتوانید به آرزوهای بزرگ خود در زندگی دست یابید. مثلاً کسی که آرزو دارد برنامهنویسی موفق شود، باید برای کشف اینکه چرا تاکنون به این هدف نرسیده از درخت بله-خیر استفاده کند: «آیا رشته مرتبط را انتخاب کردهام؟»، «آیا بودجه لازم را داشتهام؟»، «آیا وقت لازم را داشتهام؟» و این آرزو را به بخشهای کوچکتری مانند شرکت در کلاسها و یا قبولی دانشگاه، خرید کامپیوتر و .. تقسیم کند. دراین مثال مسئله خرید کامپیوتر میتواند اولین مقدمه لازم این آرزو باشد که فرد باید با مشورت با دیگران راه حلهای مختلفی برای جمعکردن پول آن در زمانی مشخص مثلاً شش ماهه جمعآوری کند.
مانند گرفتن وام، قطع یک یا چند خرید غیرضروری،… و یا حتی ترکیبی از فرضیههای منطقی. سپس بین راهحلها به کمک ابزار امتیاز دهی مثبت و منفی، منطقیترین روش یا روشها را انتخاب کنید ولی مراقب باشید که طبق کتاب «حرکتی کوچک برای تغییری بزرگ»، در آن واحد بیش از دو برنامه عملی تدوین نکنید(علت را در خلاصه کتاب قبلی ما میتوانید جویا شوید.) حالا، زمان تدوین برنامه اجرایی دقیق و با زمانبندی مشخص و عمل به آن و اصلاح ضمن اجرا میرسد.
کلام آخر: حل مسئله فرآیندی مبهم و پیچیده نیست به شرطی که هدف مشخصی را تعیین کنید، بهترین راه برای رسیدن به آن و نحوه اجرای برنامه خود را مشخص کنید و در حین عمل به برنامه، مرتباً بر آن نظارت کنید و درصورت لزوم، اقدامات اصلاحی انجام دهید. اگر با ذهنیت صحیح به حل مسئله مبادرت کنید، این روند منطقی سرانجام به یک ارزش پایدار تبدیل میشود و شما به یک مسئله-حل-کن حرفهای که میتواند راهحلهایی ظریف، موثر و رضایتبخش ارائه و اجرا کند.
روایت:
فرزانه رفیعی
با دوستانتان به اشتراک بگذارید: