واقعنگری
این کتاب بر اساس کلیشهها بوجود نیامده است؛ بلکه در نتیجۀ بحث، استدلال و همکاری پیوسته میان افرادی است که استعداد، دانش و دیدگاههای کاملا متفاوتی داشتند. به همین علت توانستیم روشی را برای معرفی جهان خلق کنیم که هیچکدام به تنهایی از پس آن برنمیآمدیم.
یکی از وحشتناکترین دیدگاهها به جهان، مربوط به دریافتکنندگان جایزه نوبل و پژوهشگران پزشکی است. افراد تحصیل کردهای که دغدغۀ آنها جهان است، مانند استادان دانشگاه، دانشمندان برجسته، معلمان، فعالان امور سرمایهگذاری و حتی تصمیمگیرندگان ردههای بالای سیاسی نیز از پس تستی که در ابتدای این کتاب قرار داده شده است، بر نیامدند. انگار همه گرفتار دیدگاههای اشتباهی درباره جهان هستند.
این اشتباهات تصادفی نیستند؛ بدتر از تصادفیاند. افرادی که هیچ اطلاعاتی از آمار و منطق جهان نداشته باشند نیز نباید تا این حد پاسخهای اشتباه داشته باشند. یعنی حتی اگر به طور تصادفی به سوالات پاسخ دهند، 33 درصد احتمال انتخاب پاسخهای درست وجود دارد.
اولین باری که متوجه این جهل عظیم دربارۀ دیدگاه انسانها به جهان شدم، خوشحال بودم. زمانی که به دانشجویان خود در موسسه کارولینسکا رفتم، دانشجویان بسیار باهوشی داشتم که فکر میکردم هرآنچه میخواهم به آنها بگویم از پیش میدانند. بعدا متوجه شدم که نادانی و غفلت در آنها هم وجود دارد. برای همین پس از آنها افراد زیادی را آزمودم و با غفلت بیشتری نیز مواجه شدم. وقتی به این مرحله رسیدم، خوشحالی من به یأس و نگرانی تبدیل شد. سؤال این است که چه چیزی باعث این حجم از دیدگاههای اشتباه دربارۀ جهانی شده است که تمام عمر خود را در آن زندگی کردیم؟ حقیقت جهان واقعا چیست ؟
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر