بهترین قصهگو برنده است
فقدان حضور انسانها کنار یکدیگر در عصر حاضر، موج بزرگ تکنولوژی و اتفاقاتی که ما انسانها را دور از هم میاندازند، باعث شده است تا آدمها تشنه توجه باشند. قصهها به ما کمک میکنند حس کنیم آنقدر هم که فکر میکردیم تنها نیستیم. ما با قصهها حس میکنیم جایی در این دنیا، انسان زندهای وجود دارد که برایمان پیغام میفرستد.
زمانی که نیازهای اولیه انسان، مثل آب و غذا و... تأمین میشود، نیازهای روانی ما خود را نشان میدهند. اینکه چقدر این نیازهای روانیمان برآورده شوند، بستگی به قصههایی دارد که برای خود و دیگران میگوییم. قصه درباره اینکه چه چیزی بیشتر از همه اهمیت قرار دارد و چه کسی در رأس است.
اگر مشتری شما داستانی درباره اینکه قیمت محصول شما جای دیگر کمتر بوده بشنود، مسلما ناراحت خواهد بود. اما اگر شما نظر او را برگردانید و به او اطمینان دهید این داستان دروغ بوده، او دوباره خوشحال میشود. قصهها هیچ تغییری در دنیای فیزیکی ایجاد نمیکنند، اما برداشتهای انسانها را تغییر میدهد. قصهها اتفاقات و دلایل خام را بسط میدهند تا آنها را باورپذیر کنند و حتی میتوانند واقعیتهایی بسازند که بر دنیای فیزیکی ما تأثیرات باورنکردنی داشته باشد.
قصههایی که آدمها دربارۀ محصول یا کسب و کارتان میگویند، به راحتی میتوانند با میزان حس رضایت شما و مشتریانتان بازی کنند. در کل، تأثیراتی که قصههای شما بر میزان فروش، دیدگاه مخاطبانتان نسبت به برند، یا حتی میزان راحتی آدمها در ارتباط گرفتن با شما میگذارند، بیش از چیزی است که در حال حاضر انتظار دارید.
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر