چرا کار میکنیم؟
شاید عنوان کتاب در ابتدا سوالی بیهوده به نظر برسد. چرا کار میکنیم؟ معلوم است. چون باید پول در بیاوریم. اما همه انسانها جواب یکسان نمیدهند. آدمهایی نیز هستند که از کار خود رضایت دارند و پاسخهایشان خارج از بحث پول و دلایلشان شنیدنی است.
برخی فکر میکنند که با کارشان به چالش کشیده میشوند و این چالش برایشان تفریحی است. برخی دیگر کار میکنند، چون احساس مسئول بودن برایشان به همراه دارد و کار روزانه به آنها استقلال و آزادی عمل میدهد. بعضیها هم کارشان را به این دلیل انجام میدهند که آن را فرصتی برای مشارکت اجتماعی تلقی میکنند. اما در نهایت این افراد از کارشان راضیاند چون حس میکنند آنچه انجام میدهد برایشان معنادار است. یعنی کار آنها احتمالا تغییری در دنیا ایجاد میکند، یا باعث بهبود زندگی دیگران میشود و... .
مشاغل کمی هستند که این ویژگیها را داشته باشند؛ اما آنها هم معنایشان را تا ابد حفظ نمیکنند. معنا داشتن شغلمان باعث میشود آن را از محل کار به خانه ببریم، درباره آن با همه صحبت کنیم یا تمایلی به بازنشستگی نداشته باشیم. پول تأثیر مهمی دارد؛ اما ممکن است دلیل اصلی ما برای انجام دادن آن کار پول نباشد.
اما چرا برای اکثر مردم دنیا، ویژگیهای کاری رضایتبخش کم است یا وجود ندارد؟ چرا کار برای بسیاری از ما یک کار تکراری و بیمعنا و کشنده است؟ چرا به مرور مشوق کار بهتر، کم و محو شد؟
کار برای نود درصد از کارکنان دنیا، به جای اینکه منبع کامیابی باشد، منشأ یأس به شمار میآید. نود درصد از بزرگسالان، نیمی از زندگی خود را در جاهایی میگذرانند که ترجیح میدهند نباشند و صرف کارهایی میکنند که دوست ندارند انجام دهند. برای بیشتر انسانها، کار علاوه بر اینکه مطلوب نیست، عذابدهنده نیز هست. اما چرا؟
این کتاب به دنبال یافتن پاسخی برای این سؤال است.
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر