چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم
هر چیزی که فکرش را بکنید قابل اندازهگیری است؛ حتی اگر بسیار مبهم باشد. کار این کتاب همین است؛ که به شما یاد دهد چگونه چیزهایی را اندازه بگیرید که به ظاهر قابل اندازهگیری نیستند. این موارد نه تنها قابل اندازهگیریاند، بلکه برخی از آنها به روشهای بسیار سادهای اندازه گرفته میشوند.
در فصل اول این کتاب با روشی آَشنا میشویم که کمک میکند پرسشهایمان برای اندازهگرفتن هر چیزی را چهارچوببندی کنیم. پس از آن با ابزارهایی برای حل مسائل به صورت راهبردی آشنا خواهیم شد. در ادامۀ کتاب «چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم» یاد میگیریم مواردی مانند درآمد پیشبینی شده از فروش محصول جدید، بهرهوری پژوهش، ریسک شکست پروژهها، کیفیت تعامل با مشتری، ریسک قحطی در کشورهای درحال توسعه و موارد بسیار دیگری قابل اندازهگیری هستند. تمام این موارد به تصمیمات مهمی اشاره دارد که هر سازمانی ناچار است بگیرد. موارد نامشهود ممکن است مهمترین عامل موفقیت یا شکست هر کسبوکار و هر پروژهای باشند. در بسیاری از سازمانها این موارد نامشهود اندازهگیری نمیشوند، فقط چون مدیران فکر میکنند قابل اندازهگیری نیستند. دقیقا به همین دلیل آنها برای بهبود مواردی مثل تبلیغات دهان به دهان، کاهش ریسک کاربردی، ارتقای جایگاهیابی برند و... نیز سرمایهگذاری نمیکنند و در ارزشگذاری کسبوکار و سازمانها چنین مواردی را در نظر نمیگیرند.
البته برخی از مدیران دیگر برای مواردی مثل «بهبود ارتباط با مشتریان» و... سرمایهگذاری میکنند و به آنها اهمیت میدهند؛ اما صرفا بهبود پیدا کردن چنین مواردی برایشان کافی است و به میزان بهبود این موارد بیتوجه هستند.
واقعیت این است که تمام موارد نامشهودی که در سازمانها وجود دارد، نه تنها شدنی است، بلکه با هزینهای بسیار کمتر و راهکارهایی بسیار آسانتر از چیزی که در ذهن شماست میتوان آنها را اندازه گرفت.
قبل از شروع این کتاب تمام چیزهایی که به نظرتان قابل اندازهگیری نیستند را یادداشت کنید؛ سپس پس از خواندن این کتاب تلاش کنید تا برای اندازهگیری هر یک از آنها راهحلی پیدا کنید. در این کتاب تلاش شده است تا شما ماهیگیری یاد بگیرید. زیرا وقتی کتابی به نام «چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم» نوشته میشود دست کم دهها جلد هم که باشد، باز چیزی پیدا میشود که از قلم بیوفتد.
تمرکز این کتاب بر اندازهگیری مواردی است که به درد تصمیمات مهم سازمانی میخورند و نقشی حیاتی در این تصمیمات دارند؛ ولی به نظر میرسد راهکار کاربردیای برای اندازهگیری آنها وجود ندارد. رویکردی که دراین کتاب درباره آن صحبت میشود برای هرگونه «عدم قطعیتی» که به نوعی به شرکت، اجتماع یا حتی زندگی شخصیتان مرتبط است کاربرد دارد.
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر