اصلگرایی
اگر به خودتان آمدید و متوجه شدید که کارهای عقب افتاده فراوانی دارید، احتمالا مانند بسیاری از افراد فرعگرا هستید و باید اصلگرا شوید. اصلگرا بودن یعنی خلق کردن یک سیستم برای رسیدگی به کمد زندگیتان. البته به این معنی نیست که سال یا حتی ماه به ماه به کمدمان سر بزنید؛ بلکه نظمی است که هنگام بله یا نه گفتن به هر چیزی از آن استفاده میکنید. اصلگرایی یعنی انجام دادن کارهای کمتر، اما بهتر. با کمک اصلگرایی میتوانید به بالاترین بازدهی ممکن در زندگی برسید. میتوانید همانطوری زندگی کنید که میخواهید، نه آنطور که دیگران از شما انتظار دارند. با این کتاب میتوانید هر کاری را در کمترین زمان و به بهترین شکل به پایان برسانید. اصلگرایی مانند موازنه کردن است؛ مانند سبک سنگین کردن دو کفۀ ترازوی اولویتها.
شما زمانی میتوانید به بالاترین سطح اثربخشی و بازدهی ممکن برسید که دست از بله گفتن به همه و تلاش کردن برای انجام همۀ کارها بردارید. کنار گذاشتن چیزهای غیر ضروری شجاعت میخواهد. مفهوم اصل گرایی، دنبال کردن شعار «کمتر، ولی بهتر» به صورت مداوم است. در واقع مداوم بودن آن مهم است. باید بتوانید این مسیر را به طور منظم دنبال کنید تا تأثیرات آن را در تمام بخشهای زندگی به وضوح متوجه شوید.
اصلگرایی به شما نمیگوید که بیشتر نه بگویید. بلکه میخواهد مدام از خودتان سؤال بپرسید. آیا بر روی فعالیت درستی زمان و انرژی میگذارید؟ این فعالیتها واقعا اهمیت دارند یا فقط از نظر شما به دلایل غیرمنطقی مهم هستند؟ حقیقت این است که بیشتر فعالیتهای شما غیرضروری و بیاهمیت هستند؛ فقط باید چشمان خود را باز کنید و به درستی آنها را بررسی کنید. باید از انجام یا انتخاب انجام هر فعالیتی کاملا آگاهی داشته باشید و ورود هر چیزی را به زندگیتان کنترل کنید. این یعنی اصل گرایی.
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر