هر برند یک قصه است
پولتان را بیهوده برای هزاران روش بازاریابی منسوخ شده هدر ندهید. بیشتر شرکتها پولهای هنگفتی را صرف بازاریابی میکنند. پولهایی که با سختی بدست آمدهاند، مانند آب خوردن در جوب آب ریخته میشوند. باعث ناراحتی نیست؟ نتیجه نگرفتن از روشهای بازاریابی قدیمی فکرهای مختلفی را در سر صاحبان کسب و کار میاندازد. آنها فکر میکنند شاید محصولشان مشکل دارد؛ شاید به اندازه کافی خوب نیستند یا رقبای بهتری دارند که به آنها امان نمیدهند. اما اگر مشکل از محصول نباشد چه؟ شاید مشکل از نوع صحبت ما درباره محصول است.
کلمات هستند که کالاها را میفروشند. اگر شفاف نباشیم و پیام خود را به درستی بیان نکنیم، نمیتوانیم توجه مشتریانمان را نیز جلب کنیم. شاید به ظاهر ساده به نظر برسد، اما شفاف کردن پیامهایمان اصلا کار سادهای نیست. وقتی کسب و کارها پیامشان را ساده و شفاف میگویند انگار معجزه اتفاق افتاده است. سود سالانهتان چند برابر خواهد شد؛ نظر مشتریان بالقوه به شما جلب میشود؛ ایمیلهایتان باز و خوانده میشوند و نامههای فروشتان بدون پاسخ نمیمانند.
چهارچوبی که در این کتاب معرفی میشود، هم بر روی کسب و کارهای بزرگ جواب میدهد، هم بر روی کسب و کارهای کوچک خانوادگی؛ هم بر روی شرکتهای ژاپنی کار کرده است، هم آفریقایی. محدودیتی وجود ندارد. تنها چیزی که مهم است وجود کسب و کاری است که با مشتری سر و کار داشته باشد. ذهن انسان، هر جای دنیا هم که باشد از شفافیت استقبال میکند و از ابهام بیزار است.
در جهان امروز رقابت فقط بر سر گرفتن سهم بازار نیست؛ بلکه باید برای توضیح اینکه چرا مشتری به محصول ما نیاز دارد هم رقابت کنیم. اگر رقبای شما پیامشان را از شما شفافتر به مشتری برسانند، رقابت را خواهیم باخت؛ حتی اگر محصول شما کیفیت بهتری نسبت به رقبایتان داشته باشد. اگر مخاطبتان با پنج ثانیه بالا و پایین کردن وبسایتتان متوجه نشود که دقیقا چه کاری انجام میدهید، بازی را باختید.
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر