از زمان شکلگیری و پیدایش سازمانها برای برآورده کردن نیازهای جامعه (کالا و خدمات) افراد نیز برای رسیدن به اهداف شخصی به خدمت سازمانها درآمدند تا با کار و فعالیت خود در سازمان به تحقق اهداف آن کمک نمایند، از این روی نزدیک کردن اهداف افراد به اهداف سازمانها همیشه یکی از چالشهای جدی مدیران و سازمانها بوده و هست.
امروزه روشهای قدیمی مدیریت از دور خارج شده و دیگر مدیر نمیتواند از جایگاه سازمانی خود برای دستور دادن استفاده کند، مگر در ارتش.
مدیران برای مدیریت موفق سازمان خود نیازمند برخورداری از مهارتهایی هستند نه در قامت آمر بلکه بعنوان مربی، همکاران خود را در مسیر توسعه و تحقق اهداف سازمان هدایت نمایند.
مدیران عالی بایستی دارای مهارتهای ضروری مربیگری باشند تا بتوانند بهطور مؤثر الهامبخش تیمهای خود باشند و در آنها حس تعلق سازمانی ایجاد نمایند. (کارکنان نمیخواهند فقط برای نگهداشتن شغلشان کار کنند، بلکه با کارکردن در سازمان میخواهند بخشی از چیزی بزرگتر از خودشان باشند).
مهارتهای مربیگری مؤثر
مهارتهای مربیگری مؤثر به دیگران کمک میکند تا به اهداف شخصی یا حرفهایشان برسند. در یک پست مدیریتی یا ریاستی، مهارتهای مربیگری مؤثر درحالی که یادگیری و توسعه را تسهیل میبخشد، ممکن است به حمایت از تغییرات پایدار رفتارها یا روشهای فکر کردن نیز منجر شود.
بهطور کلی انواع مختلفی از مربیگری مدیریتی وجود دارد که به انواع مختلفی از مهارتها نیاز دارد.
آن دستهای که با رسیدگی مدیران و روسا مرتبطاند، شامل مربیگری سلسله مراتبی و مربیگری تیمی میشوند.
هشت مهارت مربیگری برای مدیران
اگر شما هم بهدنبال استفاده از روحیه مربیگری در مدیریتتان هستید، به نکات زیر توجه کنید:
- در چارچوب یک تیم، دست از سخنرانیهای انگیزشی برای اعضای گروه دست بردارید و جایش را با تجلیل از سختکوشی افراد و دستاورد هایشان عوض کنید. با تصدیق سختکوشی یک همکار، آن فرد احساس میکند که ارزشمند است و مورد تقدیر قرار گرفته است.
- ارایه بازخورد مثبت به همکاران عزم آنها برای پیگیری اهداف سازمان را جانی دوباره بخشیده و موجب پرورش نشاط میشود.
- مدیری که مهارتهای مربیگری مؤثر دارد به جای دستور دادن در کنار کارکنان شروع به همکاری میکند تا ایدهها را بسط دهند و با همکاری آنها برنامهها را به سرانجام برساند.
- پژوهشهای مبتنی بر نظریه عدالترویه نشان داده که وقتی افراد بفهمند فرآیندی که مدیران از طریق آن تصمیمگیری میکنند منصفانه است و بهخوبی دربارهاش اطلاعرسانی میشود، برای به سرانجام رساندن کار، تعهد بیشتری نشان میدهند.
- سهیمکردن کارمندان در تصمیمگیری، تعیین هدف و توسعه استراتژی، منجر به حس مالکیت بر فرآیندهای کاری خواهد شد و بیش از پیش به آنها انگیزه میبخشد.
- شکست خوردن بخشی از حرکت به سمت موفقیت است، افراد را بهدلیل شکست سرزنش نکنید. رویکرد مربیگری یک کارمند از طریق اشتباه، رویکردی بهمراتب بهتر است. مدیر تاثیرگذار به اعضای تیم خود کمک میکند که از خطاهایشان درس بگیرند و از تکرار خطاها در آینده پیشگیری کنند.
- این رویکرد منجر به ایجاد اعتماد بین مدیر و زیردستان در هنگام مدیریت حوادث بد میشود. و احساس امنیت روانی موجب میشود افراد اشتباهات خود را پذیرفته و بهدنبال کمک بگردند و میل به سرپوش گذاشتن بر خطاها کم میشود.
- برای توسعه کارکنان خود رویکرد مبتنی بر نقاط قوت را اتخاذ کنید. زمانی که کارکنان نقاط قوتشان را بشناسند و بهطور مداوم بتوانند از آنها در کارشان استفاده کنند، مدیران و تیمهایشان عملکرد بهتری در سازمان خواهند داشت.
- چنین رویکردی اغلب به نام پرسش قدر شناسی معرفی شده است، که مزیتهایی مانند : افزایش تعهد برای بهبود سازمان، بدون ایجاد مشکل یا حس بد و ناخوشایند برای کارکنان را در پی دارد.
- کارکنان بهدلیل کارهای خوبی که انجام دادهاند، تجلیل و تشویق میشوند تا این نقاط قوت را بهنحوی به کار گیرند که به تسهیل رشدشان نیز کمک کند.
- مربیان تاثیرگذار از اثری که احساسات و عواطفشان بر افراد تحت مربیگریشان میگذارد، آگاهند. بنابراین وقتی اوضاع بههمریخته است جو را آرام میکنند و وقتی شرایط آرام است، شور و هیجان ایجاد میکنند. از انتقالپذیری احساسات باخبرند اما آنرا بروز نمیدهند (فرآیند سرایت احساسی). در شرایط پر استرس بر مدیریت واکنشهای خود دقت میکنند و بهدنبال فرصتهایی برای بالابردن شور و انرژی تیم هستند.
- مدیران تاثیرگذار، توجه واقعی خود را نسبت به رفاه و زندگی خارج از محیط کاری کارکنان نشان میدهند و مراقب هستند که بیش از حد از افراد کار نکشند یا آنها را وادار به انجام کارهایی خارج از توانشان نکنند.
- رهبران دلسوز، وقتی که کارمندانشان در حال دست و پنجه نرمکردن با مشکلات هستند، درد واقعیشان را حس میکنند و برای کمک به آنها در رسیدن به اهداف و یافتن مقصودی بزرگتر در کارشان، تعهد نشان میدهند.
- مدیران دارای مهارتهای مربیگری مؤثر، تعداد زیادی از تکنیکهای ارتباط و گوشدادن فعال مربیان حرفهای را بهکار میگیرند.
- گوشدادن فعال یک مهارت قوی است که به ترویج اعتماد کمک میکند و به اعضای تیم این اطمینان را میدهد که نیازهایشان در حال شنیده شدن است.